در اقتصادهایی مانند ایران که سال هاست نرخ های تورم دو رقمی و مزمن را تجربه کرده اند کاهش قیمت می تواند یک خبر خوب و نویدبخش باشد. مردم ایران آرزو دارند که روزی خبر کاهش قیمت یک کالا و خدمت را در اقتصاد بشنوند اتفاقی که مدت هاست در ژاپن و چند کشور دیگر در حال رخ دادن است. به تازگی وب سایت تریدینگ اکونومیکس اعلام کرده که متوسط نرخ تورم ژاپن نسبت به ماه قبل به منفی ۰.۴ رسیده است که این یعنی کالاها و خدمات در این کشور نسبت به ماه قبل بطور متوسط ۴ دهم درصد کاهش داشته است. هر چند در نگاه اول شاید این پدیده مطلوب به نظر برسد اما واقعیت به گونه دیگری است. تورم منفی در بلندمدت به کاهش سودآوری بنگاه ها، کاهش سرمایه گذاری، تعدیل نیرو و آسیب دیدن رشد اقتصادی می انجامد.
منظور از تورم منفی چیست؟
تورم منفی به معنای کاهش تدریجیِ قیمت کالاها و اجناس و افزایش ارزش پول ملی در مقابل کالا و اجناس موجود در یک کشور است. زمانی که نرخ تورم به زیر صفر برسد، قیمت کالاها به مرور کاهش می یابد و فرد با پولی که در اختیار دارد می تواند کالای بیشتری خریداری کند. طبق این تعریف و در نگاه اول، شاید تورم منفی خوب به نظر برسد اما پیامدهای این پدیده، برعکسِ این موضوع را نشان می دهد. تا جایی که معمولاً کشورهای با تورک منفی برای ترغیب بخش های تولیدی خود وام های بلندمدت با سود منفی می دهند تا چرخ تولید از کار نیفتد.
اثرات منفی در بلندمدت
به دوره های تورم منفی «زمستان اقتصادی» هم می گویند. در بعضی از اقتصادها، اثرات به جا مانده تا سال ها بر پیکره بازارهای مالی احساس می شود. به عنوان مثال هنگ کنگ که در سال ۲۰۰۲ گرفتار تورم منفی وحشتناکی شد، تا ده سال نتوانست خود را بازیابی کند. با این حال کارشناسان معتقدند تورم منفی می تواند آسیبهای زیر را بر یک اقتصاد وارد کند:
- کاهش درآمد و تعدیل نیرو: در دوره هایی که تورم زیر صفر است، کسب و کارها مجبور هستند تا برای ماندن در عرصه رقابت، قیمت محصولات خود را کاهش دهند. بدیهی است که با کاهش قیمت محصولات، درآمدها هم کاهش می یابد. کاهش درآمد خود با تعدیل نیرو، کاهش تولید و مواردی از این قبیل همراه است.
- تغییرات شدید در مخارج مصرف کنندگان: رابطه بین تورم منفی و مخارج مصرف کننده، پیچیده و پیش بینی آن دشوار است. زمانی که اقتصاد وارد مرحله تورم منفی می شود و قیمت ها کاهش پیدا می کند، ممکن است در ابتدا شاهد افزایش شدید در میزان خرج کردن مصرف کنندگان باشیم، اما پس از مدتی با کاهش تولیدات، افزایش بیکاری و کم میلی به سرمایه گذاری و همچنین افزایش ارزش پول ملی، شاهد این هستیم که مردم پول های خود را کمتر خرج می کنند تا بتوانند در بحران های آینده پس انداز داشته باشند.
- کاهش میل به سرمایه گذاری: در دوران تورم منفی، پول نقد بهترین سرمایه گذاری است؛ برخلاف دوره های تورم که نباید پول نقد نگهداری کرد. در زمان این پدیده، میل مردم به سرمایه گذاری در دارایی های مولد کاهش می یابد و دولت در متقاعد کردن مردم برای خرج کردن پول هایشان کار سختی خواهد داشت. در دوره های تورم منفی بازارهای سهام سقوط می کند.
- کاهش اعتبارات: وقتی تورم منفی روی یک اقتصاد سایه می اندازد، دریافت وام از بانک ها و موسسات اعتباری کاهش می یابد. از آنجایی که ارزش دارایی هایی همچون مسکن سقوط می کند، مشتریان نمی توانند با وثیقه های یکسان، وام های خود را بازپرداخت کنند. زمانی که وام گیرنده وام خود را پرداخت نکند، بانک نمی تواند با وثیقه مشتری تمام پولی را که به عنوان وام پرداخت کرده جبران کند. دولت ها در چنین شرایطی نرخ بهره را کاهش می دهند تا مردم برای گرفتن وام و خرج کردن آن تشویق شوند.
چه چیزی باعث تورم منفی می شود؟
عوامل متعددی می توانند باعث بروز تورم منفی شوند که البته ریشه همه آنها تغییر گسترده در منحنی عرضه و تقاضا است. به یاد داشته باشید که قیمت تمام کالاها و خدمات با عرضه و تقاضا در ارتباط است و این یعنی با فرض ثابت بودن عرضه یک کالا یا خدمات، اگر تقاضا کاهش یابد قیمت هم متناسب با آن کاهش می یابد. همچنین تغییر در عرضه و تقاضای یک ارز ملی نقش اساسی در تعیین ارزش کالاها و خدمات آن کشور دارد.
تغییرات ناگهانی در ساختار بازارهای سرمایه، افزایش نرخ تولید بدون وجود تقاضا، کاهش در عرضه پول و اقدامات ریاضت اقتصادی از مهم ترین دلایل منفی شدن نرخ متوسط تورم است.